درباره سینمایی «پدر» محصول 2020
تعداد بازدید : 2
شاه لیر در خانه سالمندان
نویسنده : علی رفیعی وردنجانی
«پدر» فیلمی به کارگردانی فلوریان زلر است که نمایشنامه آن را خود نوشته است. در این فیلم بُعدی از حافظه در حال زوال بر اثر کهنسالی و ناتوانی جسمی را میبینیم که سینما همواره به سرعت از آن عبور کرده است. آنتونی هاپکینز در این نقش علاوه بر آنکه از نظر سنی به خوبی جا افتاده است توانسته کنشی فراتر از تنهایی شاه لیر به جای بگذارد و سیکل انسانی که نوزاد به دنیا میآید و نوزاد از دنیا میرود را به خوبی نشان داده است.
زوال حافظه
ترسی که پدر از تنها گذاشته شدنش توسط فرزند دارد یک ترس عمومی است و بیش از آنکه جنبه احساسی و نسبی پیدا کند ترس از مرگ شناخته میشود. در ابتدای فیلم میبینیم که فیلم از حافظه ضایع شده آنتونی (پدر) روایت میشود و میبینیم که فرزندش، روبهروی پدر نشسته و از قصد مسافرت خود به پاریس میگوید. با توجه به آنکه فیلمنامه دادههای بسیار کمی در مورد گذشته پدر میدهد، بیننده توانایی حدس زدن در مورد آینده شخصیت را از دست میدهد و پایان غافلگیر کننده اما تا حدی قابل حدس توجیه قشنگی برای این عملکرد است. این موضوع که بیننده متوجه شود پدر چند هفته است در خانه سالمندان بوده و آنچه برای او روایت شده همه ساخته ذهن ناتوان و رو به زوال آنتونی است کار مشکلی است که زلر با تکیه بر عقبه خود- تئاتر- از پس آن بر آمده است. پشتوانه خوبی که مؤلف در این اثر دارد از سلیقه او برای انتخاب موسیقی هم مشخص میشود. اگر این فیلمنامه را فرد دیگری کارگردانی میکرد شاید انتخاب، موسیقی کلاسیک و باروک میبود اما هرگز نمیتوانست چنین موسیقی تأثیرگذاری انتخاب کند.
موسیقی
موسیقی در این فیلم اپرایی ناتمام است که سه بار تکرار میشود. این اپرا که از یک غم عمیق صحبت میکند پیام مهمی به بیننده میدهد. تراژدی اگر چه بر اثر ایثار دو جانبه یا یک طرفه در پایان شکل میگیرد و چنین تراژدیهایی ابتدایی و زیباترین نوع خود هستند اما باید پذیرفت تراژدی که زلر در فیلم «پدر» رقم زده است حاصل ایثار حافظه و نه عقل و منطق برای نجات جان و جسم است. هنگامی که در پلانهای پایانی آنتونی گریه کودکانهای میکند و خواستار آن میشود که مادرش برای نجات او بیاید، غمانگیزترین صحنهای است که سینما در سال 2020 خلق کرده است. در این جا تراژدی برای خود روی داده است. ایثار غریزی همانگونه که انسان برای مرتفع ساختن نیاز تشنگی و گرسنگی ناخودآگاهانه تلاش میکند، شکل میگیرد.
بازیها
الیویا کلمن در نقش «آن» دختر آنتونی بازی حسی بسیار زیبا و درونگرایانهای دارد. با توجه به دادهای که فیلمنامه از جریان حافظه ناقص آنتونی میدهد متوجه میشویم که او طلاق گرفته است. البته زمان دقیق آن مشخص نیست چرا که آنتونی گاهی شخصیتهای خانه سالمندان را با دیگر دختر خود یا «آن» اشتباه میگیرد و در ذهن خود آنها را جایگذاری میکند. به طور کلی بازیها در این اثر در خدمت فیلمنامه بوده و به غیر از هاپکینز که در گسترش احساسات شخصیت خود مطیعانه عمل کرده دیگر بازیگران بیشتر یک ابزار هنری بودهاند تا هنرمند. تماشای فیلم «پدر» بیننده را یاد آینده خود میاندازد. آیندهای که ریشه آن در همان بدو تولد کاشته شده و ما فقط باید آن را پیدا کنیم.